معنی به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
দম্ভ দেখানো
تصویر به رخ کشیدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
Flaunt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
хвастаться
دیکشنری فارسی به روسی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
prahlen
دیکشنری فارسی به آلمانی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
хвастуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
przechwalać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
炫耀
دیکشنری فارسی به چینی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
ostentar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
ostentare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
alardear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به رخ کشیدن
به رخ کشیدن
se vanter
دیکشنری فارسی به فرانسوی