معنی به خطر افتادن
به خطر افتادن
বিপদাপন্নতা
تصویر به خطر افتادن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با به خطر افتادن
به خطر افتادن
به خطر افتادن
Imperilment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
подвергание опасности
دیکشنری فارسی به روسی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
Gefährdung
دیکشنری فارسی به آلمانی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
загроза
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
zagrożenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
危害
دیکشنری فارسی به چینی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
perigo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
messa in pericolo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
puesta en peligro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به خطر افتادن
به خطر افتادن
mise en danger
دیکشنری فارسی به فرانسوی