معنی برجسته شدن
برجسته شدن
গা ছমছম করা
تصویر برجسته شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با برجسته شدن
برجسته شدن
برجسته شدن
Bristle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برجسته شدن
برجسته شدن
шершавиться
دیکشنری فارسی به روسی
برجسته شدن
برجسته شدن
sich sträuben
دیکشنری فارسی به آلمانی
برجسته شدن
برجسته شدن
стояти дибки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برجسته شدن
برجسته شدن
jeżyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
برجسته شدن
برجسته شدن
竖起
دیکشنری فارسی به چینی
برجسته شدن
برجسته شدن
arrepiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برجسته شدن
برجسته شدن
arricciarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برجسته شدن
برجسته شدن
erizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برجسته شدن
برجسته شدن
hérisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی