معنی اشباع کردن
اشباع کردن
তৃপ্ত করা
تصویر اشباع کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با اشباع کردن
اشباع کردن
اشباع کردن
Saturate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اشباع کردن
اشباع کردن
насыщать
دیکشنری فارسی به روسی
اشباع کردن
اشباع کردن
sättigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
اشباع کردن
اشباع کردن
насичувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اشباع کردن
اشباع کردن
nasycać
دیکشنری فارسی به لهستانی
اشباع کردن
اشباع کردن
饱和
دیکشنری فارسی به چینی
اشباع کردن
اشباع کردن
saturar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اشباع کردن
اشباع کردن
saturare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اشباع کردن
اشباع کردن
saturar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اشباع کردن
اشباع کردن
saturer
دیکشنری فارسی به فرانسوی