ترجمه استفراغ کردن به بنگالی - دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با استفراغ کردن
استفراغ کردن
- استفراغ کردن
- از جا کندن، راندن، ترساندن، ترس کسی را ریختن بیرون ریختن چیزهای زاید از بدن از راه گلو جز آن قی کردن بر گردانیدن، روان کردن شکم
فرهنگ لغت هوشیار