معنی اسپری کردن
اسپری کردن
স্প্রে করা
تصویر اسپری کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با اسپری کردن
اسپری کردن
اسپری کردن
به پایان رسانیدن تمام کردن خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
اسپری کردن
اسپری کردن
Spray
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اسپری کردن
اسپری کردن
распылять
دیکشنری فارسی به روسی
اسپری کردن
اسپری کردن
sprühen
دیکشنری فارسی به آلمانی
اسپری کردن
اسپری کردن
розпилювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اسپری کردن
اسپری کردن
spryskiwać
دیکشنری فارسی به لهستانی
اسپری کردن
اسپری کردن
喷雾
دیکشنری فارسی به چینی
اسپری کردن
اسپری کردن
pulverizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اسپری کردن
اسپری کردن
spruzzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اسپری کردن
اسپری کردن
rociar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی