معنی احضار کردن
احضار کردن
আহ্বান করা
تصویر احضار کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با احضار کردن
احضار کردن
احضار کردن
فرا خواندن، حاضر کردن بحضور آوردن، امر بحاضر شدن دادن
فرهنگ لغت هوشیار
احضار کردن
احضار کردن
فرا خواندن، خواستن، خواندن، فرا خواستن
فرهنگ واژه فارسی سره
احضار کردن
احضار کردن
Summon
دیکشنری فارسی به انگلیسی
احضار کردن
احضار کردن
вызывать
دیکشنری فارسی به روسی
احضار کردن
احضار کردن
einberufen
دیکشنری فارسی به آلمانی
احضار کردن
احضار کردن
викликати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
احضار کردن
احضار کردن
wzywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
احضار کردن
احضار کردن
召唤
دیکشنری فارسی به چینی
احضار کردن
احضار کردن
convocar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
احضار کردن
احضار کردن
convocare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی