معنی اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
মাপা
تصویر اندازه گیری کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
Gauge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
измерять
دیکشنری فارسی به روسی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
messen
دیکشنری فارسی به آلمانی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
вимірювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
mierzyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
测量
دیکشنری فارسی به چینی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
medir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
misurare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
medir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اندازه گیری کردن
اندازه گیری کردن
mesurer
دیکشنری فارسی به فرانسوی