معنی آلوده کردن آلوده کردن آلودِه کَردَن معلّقٌ , تدلّى , يتعلّق , علّق مُعَلَّقٌ , تَدَلَّى , يَتَعَلَّقُ , عَلَّقَ دیکشنری فارسی به عربی