معنی uniformemente uniformemente به طور هموار، به طور مساوی، به طور یکنواخت، یکسان دیکشنری اسپانیایی به فارسی
uniformemente uniformemente بِه طُورِ یِکنَواخت، بِه طُورِ مُساوی، بِه طُورِ هَموار، یِکسان دیکشنری پرتغالی به فارسی
uniformément uniformément بِه طُورِ هَموار، یِکنَواخت، بِه طُورِ یِکنَواخت، یِکسان دیکشنری فرانسوی به فارسی