معنی torcer
torcer
پیچاندن، پیچ و تاب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با torcer
torcer
torcer
چَرخاندَن، پیچاندَن، چِلانیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forcer
forcer
اِجبار کَردَن، زور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
torcere
torcere
پیچاندَن، پیچ و تاب، چَرخاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
former
former
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
forger
forger
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
foncer
foncer
سَریع حَرَکَت کَردَن، عَجَلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morder
morder
گاز گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sorcier
sorcier
جادوگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bercer
bercer
آرامِش دادَن، سَنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی