معنی temblar
temblar
لرزیدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با temblar
temblor
temblor
تَرسویی، تِکان دادَن، لَرزِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sembler
sembler
بِه نَظَر رِسیدَن، بِه نَظَرِ می رِسَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trembler
trembler
لَرزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sembrar
sembrar
کاشتَن، بِکار، کاشت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
embalar
embalar
جَعبِه کَردَن، بَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lembrar
lembrar
بِه یاد آوَردَن، بَرایِ یادآوَری، یادآوَری کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
embalar
embalar
جَعبِه کَردَن، بَستِه، آرامِش دادَن، بَستِه بَندی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
telbaar
telbaar
شُمارِش پَذیر، قابِلِ شُمارِش
دیکشنری هلندی به فارسی
emular
emular
تَقلِید کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی