معنی sordidamente
sordidamente
پست، بدجوری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با sordidamente
torridamente
torridamente
بِه طُورِ سوزان، عَذاب آوَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
torcidamente
torcidamente
کَج و مَعوَج، کَج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
storditamente
storditamente
گیج کُنان، مات و مَبهُوت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
torridamente
torridamente
بِه طُورِ سوزان، بِه طَرزِ وَحشَتناکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
torridamente
torridamente
بِه طُورِ سوزان، با عَصَبانیَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sordidement
sordidement
پَست، بَدجوری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
solidamente
solidamente
مُحکَم
دیکشنری پرتغالی به فارسی