معنی someter
someter
تسلیم کردن، ارسال کنید، مجبور کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با someter
cometer
cometer
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cometer
cometer
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prometer
prometer
تَعَهُّد کَردَن، تَعَهُّد، وَعدِه دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
komuter
komuter
مُسافِر روزانِه، مُسافِر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
compter
compter
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moneter
moneter
مالی، پولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
someterse
someterse
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prometer
prometer
تَعَهُّد کَردَن، قُول دادَن، وَعدِه دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
remeter
remeter
اِرجاع کَردَن، حَواله دادَن، اِرسال کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی