معنی sesgado
- sesgado
- جانبدار، مغرضانه
واژههای مرتبط با sesgado
delgado
- delgado
- لاغَر، باریک، نَازُک
rasgado
- rasgado
- پارِه پارِه، پارِه شُدِه
sellado
- sellado
- مُهر و موم شُدِه
rasgado
- rasgado
- پارِه پارِه، خَراشیدِه شُدِه، پارِه شُدِه
salgado
- salgado
- مِلحی، شور، نَمَکین شُدِه
testado
- testado
- آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
pesado
- pesado
- سَنگین
sesgar
- sesgar
- تَحرِیف کَردَن، کَج کَردَن
estado
- estado
- اِیالَت، دولَت، وَضعِیَت