معنی repartir
repartir
تخصیص دادن، توزیع کنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با repartir
impartir
impartir
مُنتَقِل کَردَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reporter
reporter
تَعویق اَنداختَن، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
repentir
repentir
پَشیمانی، تُوبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impartir
impartir
مُنتَقِل کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
revertir
revertir
بَرعَکس کَردَن، بَرگَرداندَن، بَرگَشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reportar
reportar
گُزارِش دادَن، گُزارِش دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
impartir
impartir
مُنتَقِل کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reparatie
reparatie
جُبران، تَعمیر
دیکشنری هلندی به فارسی
repetir
repetir
تِکرار کَردَن، تِکرَار کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی