معنی reinar
reinar
حکومت کردن، سلطنت کنند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با reinar
reinar
reinar
حُکومَت کَردَن، سَلطَنَت کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
peinar
peinar
شانِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
refinar
refinar
تَصفِیَه کَردَن، پالایِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
refinar
refinar
تَصفِیَه کَردَن، پالایِش کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
treinar
treinar
مُرَبّی کَردَن، بَرایِ آموزِش، آموزِش دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
freiner
freiner
تُرمُز کَردَن، تُرمُز، مَحدود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
renier
renier
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، پَشیمان شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ruiner
ruiner
ویران کَردَن، خَراب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frenar
frenar
تُرمُز کَردَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی