معنی registrar
registrar
تفتیش کردن، ثبت نام کنید، ثبت نام کردن، ثبت کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با registrar
registrar
registrar
ثَبت کَردَن، ثَبتِ نام کُنید، ثَبتِ نام کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
registrare
registrare
ثَبتِ نام کَردَن، ثَبت کُنید، ثَبت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
registrant
registrant
ثَبت کُنَندِه، ثَبتِ نام کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
registro
registro
ثَبتِ نام، ثَبت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
registro
registro
ثَبتِ نام
دیکشنری پرتغالی به فارسی