معنی reacio
reacio
بیزار بودن، بی میل، مردّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با reacio
reactivo
reactivo
وَاکُنِشی، مُعَرِّف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rancio
rancio
تُرش، فاسِد، کُهنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reativo
reativo
وَاکُنِشی، وَاکُنِش پَذیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reagir
reagir
وَاکُنِش نِشان دادَن، وَاکُنِش نِشان دَهَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reação
reação
وَاکُنِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
receio
receio
شَک و تَردِید، تَرس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
riccio
riccio
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
restio
restio
بیزار بودَن، بی مِیل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
reactie
reactie
وَاکُنِش، پاسُخ
دیکشنری هلندی به فارسی