معنی rasgado
rasgado
پاره پاره، پاره شده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با rasgado
rasgado
rasgado
پارِه پارِه، خَراشیدِه شُدِه، پارِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rasgador
rasgador
پارِه کُنَندِه، چاک دَهَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gastado
gastado
فَرسودِه، صَرف کَرد، کُهنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sesgado
sesgado
جانِبدار، مُغرِضانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cargado
cargado
پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، بارگُذاری شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
traslado
traslado
اِنتِقال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rangido
rangido
خَراش، کِرَک کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rachado
rachado
تَرَک خُوردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
riscado
riscado
راه راه، خَط کِشیدِه شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی