معنی pulir
pulir
صاف و برّاق کردن، جلا دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با pulir
punir
punir
مُجازات دادَن، مُجازات کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
polir
polir
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
polir
polir
صاف و بَرّاق کَردَن، جَلا دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
punir
punir
مُجازات دادَن، مُجازات کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pular
pular
پَریدَن، بَرایِ پَریدَن، پَرِش کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pulih
pulih
بازیابی کَردَن، بِهبود مِی یابَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pulire
pulire
پاک کَردَن، تَمیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی