معنی provocar
provocar
برانگیختن، تحریک کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با provocar
provocar
provocar
بَراَنگیختَن، تَحریک کَردَن، آزار دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
provocare
provocare
بَراَنگیختَن، تَحریک کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
provocant
provocant
تَحریک آمیز، چالِش بَراَنگیز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
provocador
provocador
تَحریک آمیز، تَحرِیک کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
provocador
provocador
تَحریک آمیز، تَحریک کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
revocar
revocar
باطِل کَردَن، لَغو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
povoar
povoar
سَکَنِه گُذاری کَردَن، مَردُم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
provar
provar
اِثبات کَردَن، بَرایِ تِست کَردَن، چِشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی