معنی probar
probar
اثبات کردن، ثابت کند، آزمایش کردن، چشیدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با probar
aprobar
aprobar
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
provar
provar
اِثبات کَردَن، بَرایِ تِست کَردَن، چِشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
robar
robar
دُزدی کَردَن، سِرقَت، دُزدیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frotar
frotar
مالِش دادَن، مالیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
grabar
grabar
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
poblar
poblar
سَکَنِه گُذاری کَردَن، پُر جَمعِیَت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
probado
probado
آزمایِش شُدِه، تَلاش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
privar
privar
مَحروم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
brotar
brotar
جاری شُدَن، جَوانِه زَدَن، روییدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی