معنی ponerse
ponerse
پوشیدن، قرار دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با ponerse
oponerse
oponerse
مُخالِفَت کَردَن، شی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moverse
moverse
بیقَرار بودَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
posarse
posarse
نِشَستَن، سوف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Converse
Converse
صُحبَت کَردَن، گُفتِگو کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
potere
potere
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
poner
poner
گُذاشتَن، قَرار دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی