معنی pasear
pasear
دور زدن، گشت و گذار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با pasear
patear
patear
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pastar
pastar
چِرا کَردَن، مَرتَع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fasear
fasear
مَرحَلِه بَندی کَردَن، فاز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
basear
basear
پایِه گُذاری کَردَن، پایِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fasear
fasear
مَرحَلِه بَندی کَردَن، فاز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pastar
pastar
چِرا کَردَن، چِرا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
passear
passear
دُور زَدَن، بَرایِ قَدَم زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
passar
passar
عُبور کَردَن، خَرج کَردَن، لَکِّه اَنداختَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pasar
pasar
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی