معنی inversamente
inversamente
برعکس، معکوس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با inversamente
inversamente
inversamente
بَرعَکس، مَعکوس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
adversamente
adversamente
بِه طُورِ مَنفی، مَنفی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
diversamente
diversamente
مُتِفاوِتانِه، مُتِنَوِّع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
internamente
internamente
دَرون گَرایانِه، داخِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intensamente
intensamente
بِه طُورِ تُند، بِه شِدَّت، بِه طُورِ شَدید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
adversamente
adversamente
بِه طُورِ مَنفی، مَنفی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intensamente
intensamente
بِه طُورِ شَدید، بِه شِدَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
invejosamente
invejosamente
با حَسَد، با حَسادَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
incertamente
incertamente
نامُطمَئِن، بِه طُورِ نامُطمَئِن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی