معنی intentar
intentar
تلاش کردن، تلاش، سعی کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با intentar
inventar
inventar
اِختِراع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventar
inventar
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
patentar
patentar
اِختِراع ثَبت کَردَن، ثَبت اِختِراع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventer
inventer
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن، فِهرِست کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indenter
indenter
فُرورَفتِگی ایجاد کَردَن، تورَفتِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Inventar
Inventar
مُوجودی
دیکشنری آلمانی به فارسی
injertar
injertar
کاشت کَردَن، پِیوَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
incensar
incensar
عِطر زَدَن، بُخور دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insertar
insertar
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی