معنی incensar
incensar
عطر زدن، بخور دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با incensar
incensar
incensar
عِطر زَدَن، بُخور دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
incensare
incensare
عِطر زَدَن، بُخور دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
incendiar
incendiar
آتَش زَدَن، آتَش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
encenser
encenser
عِطر زَدَن، بُخور دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intentar
intentar
تَلاش کَردَن، تَلاش، سَعی کَردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventar
inventar
اِختِراع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inventar
inventar
اِبداع کَردَن، اِختِراع کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
incendiar
incendiar
آتَش زَدَن، آتَش زَد، شُعلِه وَر شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
encenar
encenar
مَرحَلِه گُذاشتَن، مَرحَلِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی