معنی impregnar
impregnar
نفوذ کردن، اشباع کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با impregnar
imprégner
imprégner
نُفوذ کَردَن، اِشباع کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impugnar
impugnar
اِستیضاح کَردَن، چالِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empregar
empregar
اِستِفادِه کَردَن، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impugnar
impugnar
اِستیضاح کَردَن، چالِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی