معنی impartir
impartir
منتقل کردن، به اشتراک بگذارند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با impartir
impartir
impartir
مُنتَقِل کَردَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impartir
impartir
مُنتَقِل کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impartire
impartire
مُنتَقِل کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
importer
importer
مُهِمّ بودَن، وارِدات، وارِد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impartial
impartial
بی طَرَف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impacter
impacter
تأثیر گُذاشتَن، تَاثیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
importar
importar
مُهِمّ بودَن، مَوضوع، وارِد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
repartir
repartir
تَخصِیص دادَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
compartir
compartir
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی