معنی hervir
hervir
جوش آوردن، جوشیدن، خشمگین شدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با hervir
servir
servir
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
servir
servir
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servir
servir
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
herir
herir
آسیب رِساندَن، صَدَمِه دیدِه، زَخم زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
heroik
heroik
قَهرِمانانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fervor
fervor
اِشتیاق، شور و حَرارَت، شور و شُوق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Server
Server
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ternir
ternir
لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vernir
vernir
لاک زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی