معنی fundamental
fundamental
بنیادی، اساسی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fundamental
fundamental
fundamental
بُنیادی، مَبانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fundamental
fundamental
بُنیادی، اَساسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fondamental
fondamental
بُنیادی، اَساسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Fundamental
Fundamental
بُنیادی، اَساسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fundamentado
fundamentado
مُستَنَد، اِستِدلال کَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fondamentale
fondamentale
بُنیادی، اَساسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fundamentalny
fundamentalny
بُنیادی، مالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
fundamenteel
fundamenteel
بِه طُورِ بُنیادین، اَساسی، بُنیادی
دیکشنری هلندی به فارسی