معنی formular
formular
فرمولبندی کردن، فرموله کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با formular
formular
formular
فُرمولبَندی کَردَن، فُرمولِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
formuler
formuler
عِبارَت گُفتَن، فُرمولِه کَردَن، فُرمولبَندی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formulare
formulare
عِبارَت گُفتَن، فُرمولِه کَردَن، فُرمولبَندی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
formula
formula
فُرمول
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
formulaik
formulaik
فُرمولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
formulado
formulado
فُرمولی، فُرمولِه شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formulado
formulado
فُرمولی، فُرمولِه شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
formigar
formigar
سوزِش داشتَن، سوزَن سوزَن شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
formatar
formatar
فُرمَت دادَن، قالِب
دیکشنری پرتغالی به فارسی