معنی firmado
firmado
امضا شده، امضا کرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با firmado
firmato
firmato
اِمضا شُدِه، اِمضا کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
feriado
feriado
تَعطیل، تَعطیلات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forrado
forrado
فَرش شُدِه، رَدیف شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forjado
forjado
جَعلی، ساختِه شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
firmare
firmare
اِمضا کَردَن، عَلامَت بِزَنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
firmar
firmar
اِمضا کَردَن، عَلامَت بِزَنید، مُحکَم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mimado
mimado
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tirado
tirado
دور ریختِه شُدِه، پَرتاب شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mimado
mimado
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی