معنی fingido
fingido
ساختگی، تظاهر کرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fingido
fingido
fingido
ساختِگی، تَظَاهُر کَرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rangido
rangido
خَراش، کِرَک کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
finito
finito
مَحدود، مُتِناهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fingir
fingir
تَظَاهُر کَردَن، تَظَاهُر کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
finito
finito
مَحدود، مُتِناهی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fingir
fingir
تَظَاهُر کَردَن، جَعل کَردَن، اِدِّعا کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
finito
finito
مَحدود، بِه پایان رِسید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rigido
rigido
سَخت، سِفت و سَخت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی