معنی fertilizar
fertilizar
کود دادن، بارور کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fertilizar
fertilizar
fertilizar
کود دادَن، باروَر کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fertilidad
fertilidad
باروَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reutilizar
reutilizar
اِستِفادِه مُجَدَّد کَردَن، اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fertiliser
fertiliser
کود دادَن، باروَر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reutilizar
reutilizar
اِستِفادِه مُجَدَّد کَردَن، اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fertilizzare
fertilizzare
کود دادَن، باروَر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
estilizar
estilizar
آرایِش کَردَن، تَلطیف کَردَن، سَبک دار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
estilizar
estilizar
آرایِش کَردَن، سَبک، سَبک دار کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی