معنی esposar
- esposar
- دستبند زدن، دستبند
واژههای مرتبط با esposar
espesar
- espesar
- ضَخیم کَردَن، غَلیظ کَردَن
despojar
- despojar
- بی کَس کَردَن، واگُذار کَردَن، خَلع کَردَن، کَندَن، مَحروم کَردَن
exposer
- exposer
- اِفشا کَردَن، دَر مَعرِض قَرار دادَن، توضیح دادَن، نَمایِش دادَن
esbozar
- esbozar
- طَرح زَدَن، طَرح کُلّی
esperar
- esperar
- اُمید داشتَن، صَبر کُن، اِنتِظار داشتَن، اِنتِظار کَردَن، صَبر کَردَن، مُنتَظِر بودَن
sposare
- sposare
- حِمایَت کَردَن، اِزدِواج کُن
despojar
- despojar
- خَلع کَردَن، نَوَار
estofar
- estofar
- پوشاندَن، روکِش
escovar
- escovar
- بُرِس کِشیدَن، قَلَم مُو