معنی enrollar
enrollar
پیچیدن، رول، مارپیچ کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با enrollar
enrolar
enrolar
مارپیچ کَردَن، حَلقِه کَردَن، فِر کَردَن، پیچیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
enrouler
enrouler
پیچیدَن، رول کَردَن، مارپیچ کَردَن، نَخ ریختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empollar
empollar
تُخم گُذاری کَردَن، دَریچِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی