معنی empollar
empollar
تخم گذاری کردن، دریچه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با empollar
ampollar
ampollar
تاوَل زَدَن، تاوَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empalmar
empalmar
تَرکیب کَردَن، اِتِّصال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
enrollar
enrollar
پیچیدَن، رول، مارپیچ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empilhar
empilhar
اَنباشتِه کَردَن، پُشتِه، پُشتِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
emplear
emplear
اِستِخدام کَردَن، اِستِفادِه کُنید، اِستِفادِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empalar
empalar
تِرکاندَن، چوب بَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empalar
empalar
تِرکاندَن، چوب بَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی