معنی ejercer
ejercer
اعمال کردن، ورزش کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با ejercer
exercer
exercer
اِعمال کَردَن، وَرزِش کَردَن، تَمرین کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exercer
exercer
اِعمال کَردَن، وَرزِش کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
emerger
emerger
ظُهور کَردَن، ظُهور کُنَد، نَمایان شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bercer
bercer
آرامِش دادَن، سَنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
percer
percer
حَفّاری کَردَن، مَتِّه، حَفر کَردَن، نُفوذ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
eerder
eerder
قبلاً، زودتَر
دیکشنری هلندی به فارسی