معنی descontar
- descontar
- تخفیف دادن، تخفیف
واژههای مرتبط با descontar
descontar
- descontar
- تَخفیف دادَن، تَخفیف
desmontar
- desmontar
- پیاده شُدَن، جُدا کَردَن
desmontar
- desmontar
- پیاده شُدَن، جُدا کَردَن
desconfiar
- desconfiar
- بی اِعتِمادی کَردَن، بی اِعتِمادی
desconectar
- desconectar
- قَطع کَردَن، قَطع کُن
descartar
- descartar
- دور اَنداختَن، رَد کَردَن، کِنارِ گُذاشتَن
descansar
- descansar
- اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت
deshonrar
- deshonrar
- بی اِحتِرامی کَردَن، بی حُرمَتی، بی آبِرو کَردَن
descansar
- descansar
- اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت