معنی deplorar
- deplorar
- تأسف خوردن، ابراز تأسف، مذمّت کردن
واژههای مرتبط با deplorar
deplorar
- deplorar
- تَأسُف خُوردَن، اِبراز تَأسُف
deplorare
- deplorare
- تَأسُف خُوردَن، اِبراز تَأسُف
declarar
- declarar
- اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَد، بَیان کَردَن
deportar
- deportar
- اِخراج کَردَن، تَبعِید
explorar
- explorar
- کاوُش کَردَن، کاوُش
déplorer
- déplorer
- اَندوهگین بودَن، اِبراز تَأسُف، تَأسُف خُوردَن، گِریِه کَردَن
implorar
- implorar
- اِلتِماس کَردَن
declarar
- declarar
- اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَند، بَیان کَردَن
deslocar
- deslocar
- جابِجا کَردَن، حَرَکَت کُنید