معنی depender
depender
وابسته بودن، بستگی دارد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با depender
depender
depender
وابَستِه بودَن، بَستِگی دارَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
defender
defender
دِفاع کَردَن، دِفاع کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
defender
defender
دِفاع کَردَن، دِفاع کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
repenser
repenser
دُوبارِه فِکر کَردَن، تَجدید نَظَر کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
descender
descender
فُرود آمَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
demander
demander
پُرس و جو کَردَن، بِپُرسید، پُرسیدَن، دَرخوٰاست دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dépenser
dépenser
صَرف کَردَن، خَرج کَردَن، مَصرَف کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dépendre
dépendre
وابَستِه بودَن، بَستِگی دارَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
revender
revender
دُوبارِه فُروختَن، فُروش مُجَدَّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی