معنی deformar
deformar
تحریف کردن، تغییر شکل دادن، تاب برداشتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با deformar
deformar
deformar
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reformar
reformar
اِصلاح کَردَن، اِصلاح
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reformar
reformar
اِصلاح کَردَن، اِصلاح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deformare
deformare
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
desarmar
desarmar
اَز اَسلَحِه خالی کَردَن، خُلعِ سِلاح، بی سِلاح کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
deportar
deportar
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
deformado
deformado
بَدشِکل، تَغییر شِکل دادِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
déformer
déformer
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
informar
informar
اِطِّلاع دادَن، اِطِّلاع رِسانی کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی