معنی cruzado
cruzado
عرضی، عبور کرد، عبوری شده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با cruzado
cruzado
cruzado
عَرضی، عُبور کَرد، عُبوری شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
curvado
curvado
دارایِ اِنحِنا، خَم شُدِه، مُنحَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frutado
frutado
میوِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
curvado
curvado
خَمیدِه، مُنحَنی، دارایِ اِنحِنا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rizado
rizado
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cruzar
cruzar
عُبور کَردَن، مُتَقَاطِع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
crudo
crudo
خام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
crudo
crudo
خامی، خام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی