معنی cornudo
cornudo
دارای شاخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با cornudo
carnudo
carnudo
گوشتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cornuto
cornuto
دارایِ شاخ، شاخدار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fornido
fornido
قَوی هِیکَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cortado
cortado
بُرِش خُوردِه، بُرِش دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cortado
cortado
کوتاه شُدِه، بُرِش دادَن، بُرِش خُوردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sortudo
sortudo
خُوش شانس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
corado
corado
خِجالَت زَدِه، بَراَفروختِه، با شَرم، سُرخ رُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ornado
ornado
تَزیِینی، آراستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
crudo
crudo
خام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی