معنی consistente
consistente
ثابت قدم، سازگار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با consistente
consistente
consistente
ثابِت قَدَم، سازِگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
consistent
consistent
ثابِت قَدَم، سازِگار
دیکشنری هلندی به فارسی
inconsistente
inconsistente
غِیرِمُستَقیم، ناسازگار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inconsistente
inconsistente
غِیرِمُستَقیم، ناسازگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
insistente
insistente
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insistente
insistente
مُصِرّ، اِصرار دارَد، پُر فِشار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
consistere
consistere
تَشکِیل شُدَن، تَشکیل شَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
insistente
insistente
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Consistent
Consistent
ثابِت قَدَم، سازِگار
دیکشنری انگلیسی به فارسی