معنی confiado
- confiado
- بااعتماد، مطمئن، باورکننده
واژههای مرتبط با confiado
confiando
- confiando
- باورکُنَندِه، اِعتِماد کَردَن
confiant
- confiant
- بااِعتِماد، مُطمَئِن، باورکُنَندِه
confirmado
- confirmado
- تَأییدشُدِه، تَأیید شُد
gonfiato
- gonfiato
- بادکَردِه، پُفی
confisco
- confisco
- تَصَادُر، مُصادِرِه
confirmado
- confirmado
- تَاییدشُدِه، تَأیید شُد
convidado
- convidado
- دَعوَت شُدِه، مِهمان
confiar
- confiar
- اعتِماد کَردَن، تِکیِه کُنید، تِکیِه کَردَن
confiar
- confiar
- اعتِماد کَردَن، اِعتِماد، واگُذار کَردَن، تِکیِه کَردَن