معنی combinar
- combinar
- ترکیب کردن
واژههای مرتبط با combinar
combinar
- combinar
- تَرکیب کَردَن
combiner
- combiner
- تَرکیب کَردَن
combinare
- combinare
- تَرکیب کَردَن
confinar
- confinar
- مَحدود کَردَن
compilar
- compilar
- تَدوین کَردَن، کامپایل کردن، جَمع آوَری کَردَن
combinado
- combinado
- تَرکیب شُدِه، تَرکیب شُدِه اَست
combinado
- combinado
- تَرکیب شُدِه، تَرکیب شُدِه اَست
confinar
- confinar
- مَحدود کَردَن
compilar
- compilar
- جَمع آوَری کَردَن، کامپایل کردن، تَدوین کَردَن