معنی colgado
colgado
آویزان، حلق آویز کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با colgado
delgado
delgado
لاغَر، باریک، نَازُک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calmado
calmado
آرامِش دادِه شُدِه، آرام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cargado
cargado
پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، بارگُذاری شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soleado
soleado
آفتابی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cortado
cortado
بُرِش خُوردِه، بُرِش دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salgado
salgado
مِلحی، شور، نَمَکین شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
culpado
culpado
مُقَصِّر، گُناهکار، با اِحساسِ گُناه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cortado
cortado
کوتاه شُدِه، بُرِش دادَن، بُرِش خُوردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
molhado
molhado
خیس، مَرطوب
دیکشنری پرتغالی به فارسی